همداستان - چگونه آدمی همانگونه میشود که هست!

تو عمری با سکوت خود مرا آزار می دادی ، صدایت میزنم حالا برای مردم آزاری :رجا

همداستان - چگونه آدمی همانگونه میشود که هست!

تو عمری با سکوت خود مرا آزار می دادی ، صدایت میزنم حالا برای مردم آزاری :رجا

ما شاعران بی کس از یاد رفته ایم . برخاست موج آینه از احترام ما!!

این شعر را از عهد بوق اینجا میگذارم که دوستان عزیز نظر بدن . من زیاداهل عاشقانه سرایی نیستم اینم مال قبله: 

خنده شیرینتان شور و همایون ساخته است 

سبک هندوی شما در چهره مضمون ساخته است 

این درخشان چیست ؟ دندانست یا الماس شرق ؟ 

از چنین گنج تو قارون گنج قارون ساخته است !!!

نقد جان دادیم تنها حسرت یک بوسه را  

اینچنین کالا که دل را سخت مغبون ساخته است  


آدمی را سیب یا گندم ... چه فرقی میکند؟ 

عشق را حق از نگاه عقل بیرون ساخته است. 

و الباقی ابیات بدلیل در پیتی بسیار حذف گردید.  

  

قرار شد من خاطره نویسی ام رو ادامه بدم و ان شا الله انجام میدم .

نظرات 1 + ارسال نظر
حاجی زاده دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ http://FArhikhte2.blogfa.com

سلام
شعری که خودت می گی درپیتی توقع داری بقیه چی بگن تعریف کنن ؟ میتونن؟ شعری رو بزار که از دل و جون پشتش باشی تا بشه نقدش کرد

با درود.دوست عزیز من گفتم بقیش در پیت بود حذفیدمش نه اینکه اونایی که گذاشتم درپیته. علی ایحال فکر میکنم در حد نقد باشه . ممنون از نظرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد