سلام دوستان ... مدتی این مثنوی تاخیر شد....
راستیاتش چون سفرم زمینی بود یه خورده خسته شده بودم .
از دوستانی که زحمت میکشن نظر میدن و نمیدن ممنون .
واقعا زیارت امام حسین چسبید و حال داد . سوریه هم خوب بود . البته سوریه هوا بسیار خنک تر از عراق بود . اما بالاخره گذشت .عبور از دریاچه وان ترکیه-شهر شانلی عرفا- قاضی انتب-حلب-دمشق -کاظمین-کربلای معلی- نجف اشرف-کوفه .... یاد همش بخیر .... ولی هیچ جا خونه آدم و ایران خودمون نمیشه....وقتی وارد مرز مهران شدیم دوست داشتم مامورای مرزی رو ماچ کنم !!!
سر بیشتر راهها ... برای حوایج معمولی مثلا رفتن به سرویسهای بهداشتی (البته اکثرا در اونجاها) غیر بهداشتی باید پول میدادی ... مضافا به اینکه بیشتر وقتها آب شرب در دسترس نیست و باید آب
بسته ای بخری و اینم میره تو سبد هزینه هات و اگه غذای کاروانم گاهی به مذاق خوش نباشد سا نیاید باید از جیب مبارک هزینه کنی.
البته تو سوریه جاهایی پیدا میشه که آّب آسامیدنی داره و روش نوشته للشرب .
اینم از مسافرت ما . و اما یه کار واسه غدیر دارم که مال قبله ولی برا خالی نبودن عریضه میذارم اینجا . و به آقا جلال کیانی قول میدم اگه نظر بده یه املت بی تخم مرغ تو کافه مهمونش کنم !!!
(نفس دود ترکیبی از اخوان خدابیامرزه خودم میدونم ):
به زمین خورد سیاهیّ و نفسدود گرفت
سیل پر صبح نفس سینه مسدود گرفت
تا که خورشید هوس کرد بتابد بی تو
چشم هایش اثر صبح مه آلود گرفت
جرعه ای خمّ غدیر از کف ساقی بارید
سنگ سرمست شد و چنگ زد و عود گرفت
بسکه گل گفت گلستان ادب با بستان
شد گلستان ، نفس آتش نمرود گرفت ....
خوب دیگه بسه میرم درس بخونم و بار دیگر درود میفرستم به روان پاک ایمان ژاله که گاهی بمن
سر میزنه . یا حق
آرامگاه شهید بزرگ حر بن یزید ریاحی در اطراف کربلا که در حال تعمیر بود و تعطیل